می کاوم...به دنبال چتری برای برگریزان گاه به گاه زندگیم
درباره من
می اندیشم...
می کاوم.....
می نگرم....
شاید به دنبال چتری برای برگریزان گاه به گاه زندگیم.....
این منم دختر پاییز چتر به دست...
جایی دنج می خواهم برای اندیشیدن به خودم...
جایی برای نوشتن خط خطی های دل پر آشوبم...
از کنار کوله بار خاطراتم که می گذری....تلنگری می زنی بر آن....
اما.....
احتیاط کن!!!
مبادا خاطراتم گم شوند!!! من آنها را خیلی دوست دارم...
ادامه...
وااااااااااااااااااااااااای لیلا تو رو خدا از این حرفها نزن تو از معدود دوستای وبلاگی منی که واقعا احساس دوستی بهشون دارم.لااقل به خاطر دوستات اینکار رو نکن
هیچ کدوم از دوستات از این حرفا خوششون نمیاد
برو تو لینکای من نوشته های آیدا رو بخون اون یه دختر قطع نخاعی هستش که فقط کمی مچش حرکت داره اما اینجور حرف نمی زنه خواهشن همه وبلاگش رو بخون ..
دیگه اجازه این تیپ حرف زدن رو بخودت نده عزیزم
سلام لیلا جون...خیلی وقته که مطالبت رو میخونم ولی تا حالا کامنتی برات نذاشته بودم....خیلی از نوشته هات خوشم اومد..انگار که دارم باهات زندگی میکنم حتی خیلی هاش هم حرف دل خودمه انگار..درحدی که به سرم زده یه بلاگ درست کنم و حرف دلم رو بگم شاید یه مرهم پیدا کنم...لیلا جون من تو وبلاگای مختلف که لینک های شما هستن وقتی چرخ میزدم دیدم که از بین اینهمه کامنت کامنتهای شما پر احساس و در عین حال خیلی معقولانه بود و واقعا راه حلهای جالبی رو بهش پیشنهاد میکردین البته در قالب ادب و احترام. و این باعث شد که توجهم به کامنت های شما جلب بشه و بیام سراغ خودت که ندیده میدونم خیلی با وقار هستی....برات دعا میکنم عزیزم....انشاا... همیشه شاد باشی ..اگه اجازه میدین بازم بیام
سلام عزیزم.ممنون به خاطر وقتی که گذاشتی!!!خوبه وبلاگ داشته باشی!اینجوری حداقل می تونی جایی برای مشورت داشته باشی!! مرسی.نظر لطف شماست!!هر چیزی که به ذهن و قلبم رسیده برای دوستان نوشتم.که شاید اگه کمکی بود که چه خوب اگر هم نبود یه همدلی حساب بیاد. مرسی.باز هم شما لطف داری نسبت به من.در اینجا به روی همه بازه.ممنون میشم که باهات بیشتر آشنا بشم!!
لیلا جون بازم سلام ..خیلی از پستاتو خوندم و خیلیاشم نه چون رمز دار بود...احساس کردم مشکل بزرگی در دل داری و خیلی از این بابت ناراحت شدم...برات دعا میکنم...دوست داشتی بهم رمز بده....مرسی
مشکل که جزو لاینفک زندگی هاست!!حالا گاهی بزرگ و گاهی کوچیک.. خوب اینو با شرمندگی تمام میگم که رمز فقط به دوستانی داده میشه که وبلاگ داشته باشن و من بشناسمشون!!!!واز این بابت خیلی شرمنده هستم.اما بعضی مسائل آدمو مجبور میکنه!!!
چرا میخای حذف شی؟...
میدونی چرا میخای بری...خب چرا؟
خیلی بدی
ناامیدی کفرِ ها....
نمی خوام بری.... فهمیدی؟ نمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی خوام
تو خوب میشی... میای اینجا از خوشی هات مینویسی.... خُب؟
ر


بری من یکی که خیلی دز دستت ناراحت میشم
وااااااااااااااااااااااااای لیلا تو رو خدا از این حرفها نزن
تو از معدود دوستای وبلاگی منی که واقعا احساس دوستی بهشون دارم.لااقل به خاطر دوستات اینکار رو نکن
یه آشنا اینجا رو پیدا کرده؟ حذف نکن اینجا رو. ما بهت عادت کرده ایم که باشی.
لیلا جون یعنی چی برم و حذفش کنم
تازه دوست به این گلی پیدا کردم من.
راستی مطلب بالاییت رمز داره و من رمز ندارلم؟؟؟؟؟
سلام خوووبی اجی توروخدا حذفش نکن اگه اینجا حرفامون رونزنیم پس به کجا پناه ببریم اجی عزیزم نری ها لطفا...؟اجی من رمز ندارم ؟ می دی لطفا ..
به خدا اگه اینکارو بکنی حسابی ناراحت میشم
راستی من رمزو فراموش کردم میشه دوباره بهم بدی
به کجا !!!!
دیگه هیچ جایی نیست که ما توش قایم بشیم!!!!
:-)
کجاشو خودم هم نمی دونم.فقط دلم رفتن می خواد.گم و گور شدن...حالا کجاشو نمی دونم...البته اینم یه خیاله...
برو رمزو برام بذار....
هیچ کدوم از دوستات از این حرفا خوششون نمیاد
برو تو لینکای من نوشته های آیدا رو بخون اون یه دختر قطع نخاعی هستش که فقط کمی مچش حرکت داره اما اینجور حرف نمی زنه خواهشن همه وبلاگش رو بخون ..
دیگه اجازه این تیپ حرف زدن رو بخودت نده عزیزم
چشمممممممممم!!خوب حالا نزن!!!!دیگه نمی گم!!(شرمندگی)
سلام لیلا جون...خیلی وقته که مطالبت رو میخونم ولی تا حالا کامنتی برات نذاشته بودم....خیلی از نوشته هات خوشم اومد..انگار که دارم باهات زندگی میکنم حتی خیلی هاش هم حرف دل خودمه انگار..درحدی که به سرم زده یه بلاگ درست کنم و حرف دلم رو بگم شاید یه مرهم پیدا کنم...لیلا جون من تو وبلاگای مختلف که لینک های شما هستن وقتی چرخ میزدم دیدم که از بین اینهمه کامنت کامنتهای شما پر احساس و در عین حال خیلی معقولانه بود و واقعا راه حلهای جالبی رو بهش پیشنهاد میکردین البته در قالب ادب و احترام. و این باعث شد که توجهم به کامنت های شما جلب بشه و بیام سراغ خودت که ندیده میدونم خیلی با وقار هستی....برات دعا میکنم عزیزم....انشاا... همیشه شاد باشی ..اگه اجازه میدین بازم بیام
سلام عزیزم.ممنون به خاطر وقتی که گذاشتی!!!خوبه وبلاگ داشته باشی!اینجوری حداقل می تونی جایی برای مشورت داشته باشی!!
مرسی.نظر لطف شماست!!هر چیزی که به ذهن و قلبم رسیده برای دوستان نوشتم.که شاید اگه کمکی بود که چه خوب اگر هم نبود یه همدلی حساب بیاد.
مرسی.باز هم شما لطف داری نسبت به من.در اینجا به روی همه بازه.ممنون میشم که باهات بیشتر آشنا بشم!!
لیلا جون بازم سلام ..خیلی از پستاتو خوندم و خیلیاشم نه چون رمز دار بود...احساس کردم
مشکل بزرگی در دل داری و خیلی از این بابت ناراحت شدم...برات دعا میکنم...دوست داشتی بهم رمز بده....مرسی
مشکل که جزو لاینفک زندگی هاست!!حالا گاهی بزرگ و گاهی کوچیک..
خوب اینو با شرمندگی تمام میگم که رمز فقط به دوستانی داده میشه که وبلاگ داشته باشن و من بشناسمشون!!!!واز این بابت خیلی شرمنده هستم.اما بعضی مسائل آدمو مجبور میکنه!!!
عزیز دلم رمزتو ندارم. چه خبر بهتری ایشاالله؟
مرسی گلم.خوبم.برات میفرستم.