دیروز چقدر خوشحال شدم که جا نبود برای پارک ماشین....
و من و تو درست مثل اون روزا یه مسیر طولانی رو قدم به قدم طی کردیم..
صدای برگهای زیر پام خیلی گوش نواز بود....
انگار تو هم حس متفاوتی داشتی...آخه خیلی وقت بود دستمو نگرفته بودی...
اما یهو مثل اون روزا دست های ظریفم بین انگشتای مردونت غرق شد.....
سکوت اینبارت اصلا آزارم نداد چون تو گرمای دستهات حرف های زیادی با من زدی....
کاش هیچوقت جای پارک برا ماشین پیدا نشه......
چرا زن و شوهرا وقتی با یه همچین کارای کوچیکی میتونن دل همدیگرو شاد کنن همیشه با این فکر که بعدا هم وقت هست ازشون میگذرن؟
میبینی تورو خدا!!!!!همین حرکت های کوچولو اگه باشه زندگی رو می سازه اگه نه مخرب زندگیه!!!
گرمای دستاتون مستدام...
همیشه عاشق بمونین.
مرسی خانومی!
سلام خوبی لیلا... خانم
یه جور دیگه محبت کن بهش!!! یه جوری که تا حالا نکردی....!
خیلی لذت بخشه!!!!
این عیدی ما رو کی میدی!!!
واسه کارت هم تبریک!!!! خوشحال شدم:-)
سلام بر جوان دیروز!!!خوبم.شما خوبین؟؟
آره واقعا دارم روشمو عوض می کنم.این تغییر برا خودم هم خوبه!!
چشم به روی چشم.هر وقت امر بفرمایید!!
دعا کنید از عهدش بربیام!!
یه لبخند ...یه نگاه گرم و پر محبت...دست هم دیگه رو گرفتن...حرفای خوب زدن!!!مگه ماها چه توقعی داریم جز اینا که مردامون جیره بندی میکنن برامون همین هارو!...
چیزای ساده ای اما مردا معادله رو از راه سختش حل می کنن!
خدا رو شکر بابت این روزهای قشنگ. من دیروز یه عالمه نظر گذاشتم. یعنی یه نظر طولانی!!!!!!! ولی همه اش میگفت کد غلطه. به جون خودم درست بود!!!!!!!!!
مرسی عزیزم!!!!الهی.می دونم این مشکل برا خیلیا پیش اومده.شرمنده که اینجوری اذیت شدی.
کاش هیچوقت جای پارک برا ماشین پیدا نشه......
عزیزم چقدر قشنگ نوشتی...
بازم اشکمو درآوردی...
کاش احسان بیشتر هواتو داشت...
دیگه یهم سر نمی زنی...نه؟!
الهی نبینم اشکتو!
نه سحر جان کلا تو نت کم میام.وگرنه حتما بهت سر می زنم.
عزیزم واقعا کاش اقایون این چیزا رو درک کنن.همش از ما انتظار دارن..برات خوشحالممم
کاش!!!!!!!!!!!!
قربونت برم چه رمانتیکی تو. اصلا ای کاش ماشین نبود نه؟؟؟
اونم که می شد دیگه عالی می شد!!!!
بهترین توصیفو از یه توقع ساده نوشتی ... بعضی وقتا ما زنا به همین هم قانعیم ... به شرطی که با عشق و آرامش همراه باشه ...
:))))
زن خیلی ساده می خنده همونطور که خیلی ساده گریه می کنه!